واژه های فرانسوی در فارسی Thread poster: Rahi Moosavi
|
Rahi Moosavi Canada Local time: 16:15 Member (2004) English to Persian (Farsi) + ...
واژه های مشترک بین فرانسه و ایران واژههای دارای ریشه فرانسوی که در زبان فارسی معمول شدهاند و بصورت وامواژه هایی درآمدهاند، به فراوان یافت میشوند. دلیل آن شاید به دوران قاجار برگردد که عمدهی روابط ایران و غرب، با فرانسویان بودهاست. برخی از این کلمات و معادل فر�... See more واژه های مشترک بین فرانسه و ایران واژههای دارای ریشه فرانسوی که در زبان فارسی معمول شدهاند و بصورت وامواژه هایی درآمدهاند، به فراوان یافت میشوند. دلیل آن شاید به دوران قاجار برگردد که عمدهی روابط ایران و غرب، با فرانسویان بودهاست. برخی از این کلمات و معادل فرانسوی آن در زیر فهرست شدهاند: الف ادکلن(eau de cologne) اپل (épaule) به معنی شانه اپیدمی (épidémie) اتیکت (étiquette) اشانتیون (échantillon) به معنی نمونه اشل (échelle) به معنی نردبان اکران (écran) اکیپ (équipe) املت (omelette) اُوٍرت (ouvert) به معنی باز (open). اورژانس (urgence) اوریون (oreillons) بیماری اوریون یا گوشک که از oreille که به معنی گوش است آمده است. ایده (idée) آباژور (abat-jour) آبسه (abcès) به معنی چرک و ورم چرکی آژان (agent) آژانس (agence) آسانسور (ascenseur) آلرژی (allergie) آمپول (ampoule) آناناس (ananas) آنکادر کردن (encadrer) آوانتاژ (avantage) به معنی فایده و منفعت است. آوانس (avance) ب باکتری (bactérie) بالکن (balcon) بانداژ (bandage) بلیط (billet) که در زبان فرانسه "بیه" تلفظ میشود برس (brosse) بروشور (brochure) بلوز (blouse) بن ساله (bon salé) به معنی خوش نمک بوروکراسی (bureaucratie) که از ریشه bureau به معنی میز و دفتر کار ایجاد شده است. بوفه (buffet) بولتن (bulletin) بیسکویت (biscuit) به معنی دوبار پخته شده bis به معنی دوباره و cuit به معنی پخته شده است! بیگودی (bigoudis) پ پاپیون (papillon) به معنی پروانه پاتیناژ (patinage) پاساژ (passage) پاندول (pendule) پانسمان (pansement) پاویون (pavillon) پروژه (projet) پروسه (process) پلاک (plaque) پلاکارد (placard) به معنی پوستر و نیز به معنی کابینت است plat به معنی بشقاب یا ظرف مسطح است. پماد (pommade) پنس (pinces) پورتفوی (portefeuille) به معنی کیف اسناد وکیف پول است. پونز (punaise) پوئن (point) به معنای امتیاز پیژامه (pyjama) پیست (piste) ت تابلو (tableau) تن (ماهی) (thon) توالت (toilette) تومور (tumeur) تیره یا خط تیره (tiret) تیراژ (tirage) د دز (dose) دوش (douche) فعل se doucher به معنای دوش گرفتن است دیسک (disque) دیسکت (disquette) ر رادیاتور (radiateur) رژیم (régime) رفراندوم (référendum) رفوزه (refusé) روبان (ruban) روبدشامبر (robe de chambre) به معنی لباس خانه. ژ ژامبون (jambon) از واژه jambe به معنی ساق پا گرفته شده است. ژانر (genre) ژست (geste) ژله (gelée) ژوپ (jupe) به معنی دامن و minijupe به معنی دامن کوتاه است. ژورنال (journal) به معنی روزنامه. jour به معنی روز است. ژیله (gilet) س ساتن (satin) سالن (salon) سس (sauce) سنکوپ (Syncope) سوتین (soutien gorge) سوژه (sujet) ش شاپو (chapeau) شارلاتان (charlatan) شاسی (châssis) شال (châle) شانس (chance) شانتاژ (chantage) ریشه آن فعل chanter به معنی آواز خواندن است شوالیه (chevalier) به معنی اسب سوار و Cheval به معنی اسب است شوسه (chaussée) به معنی جاده و سواره رو است و chaussure به معنی کفش است. شوفاژ (chauffage) شوفر (Chauffeur) شومینه (cheminée) ص صابون (savon) صندل (sandale) ط طلق (talc) ف فابریک (fabrique) به معنی کارخانه فلش (flèche) فویل (feuille) به معنی ورقه یا برگه. ک کاپوت (capot) کارتابل (cartable) به معنی کیف مدرسه کاسکت (Casquette) کافه (café) کافه گلاسه (café glacé) کامیون (camion) کامیونت (camionnette) کاناپه (canapé) کتلت (côtelette) از واژه côte به معنی دنده بوجود آمده است. کراوات (cravate) کرست (corset) کریدور (corridor) کلیه (Collier) به معنی گردنبند و cou به معنی گردن است. کمدی (comédie) کنسانتره (concentré) کنسرو (conserve) کنسرواتور (conservateur) به معنی نگهبان و محافظ است کنکور (concours) کودتا (Coup d'État) کوران (courant) به معنی جریان بیشتر برای جریان هوا به کار میرود. کورس (course) کوسن (coussin) به معنی نازبالش گ گاراژ (garage) از فعل garer به معنی نگهداشتن یا پارک کردن گرفته شده است گارسون (garçon) گیشه (guichet) ل لژ (loge) لوستر (lustre) لیسانس (licence) م مامان مانتو (manteau) مانکن (mannequin) مایو (maillot) مبل (meuble) مرسی (merci) مزون (maison) به معنی خانه است مغازه (magasin) خود در اصل از عربی مخزن. موزه (musée) موکت (moquette) میزانسن (mise en scene) میلیارد (milliard) ن نایلون (nylon) و وانیل (vanille) ویتامین (vitamine) ویترین (vitrine) ویراژ (virage) ویلا (villa) منبع: http://forum.persiantools.com/t74497.html ▲ Collapse | | |
Atena Hensch New Zealand Local time: 08:15 Persian (Farsi) to English + ...
That's very interesting. When my husband speaks German, I can't pick up hardly any words similar to Persian (except "Ananas") but when he speaks French, I can hear few similar words similar to Persian. Maybe because of that French sounds more poetic than "Harsh German". Please don't take me wrong, I don't want to offend any German speaker. Thank you for providing this list and the website. cheers Atena | | |
To report site rules violations or get help, contact a site moderator:
You can also contact site staff by
submitting a support request »
واژه های فرانسوی در فارسی
Trados Studio 2022 Freelance | The leading translation software used by over 270,000 translators.
Designed with your feedback in mind, Trados Studio 2022 delivers an unrivalled, powerful desktop
and cloud solution, empowering you to work in the most efficient and cost-effective way.
More info » |
|
Protemos translation business management system | Create your account in minutes, and start working! 3-month trial for agencies, and free for freelancers!
The system lets you keep client/vendor database, with contacts and rates, manage projects and assign jobs to vendors, issue invoices, track payments, store and manage project files, generate business reports on turnover profit per client/manager etc.
More info » |
|