Glossary entry (derived from question below)
English term or phrase:
assonance
Persian (Farsi) translation:
هم آوایی-واج آرایی
Feb 4, 2009 12:36
15 yrs ago
English term
assonance
GBK
English to Persian (Farsi)
Art/Literary
Poetry & Literature
Definition from
The Poetry Archive :
Assonance is the repetition of vowel sounds in words that are close to each other - this also includes diphthongs. Like alliteration, it is the sound rather than the letter used that is important.
Example sentences:
The Greeks occasionally employed assonance for the sake of its aesthetic effect but took no pains to avoid it when no effect was intended, even when the repetition of sound seems to us displeasing. (Answers.com)
While the bling of rhyme and meter are exciting, sometimes what a poem needs is the soft power of assonance. (The Fix)
In more modern verse, stressed assonance has become the main literary device in modern rap, starting with gangsta rap like 2Pac in the 1990s, departing from rap's foundations in the 80's rapper like Slick Rick when rhyme at the end of each line was the cornerstone of poetic expression. (Wikipedia)
Proposed translations
(Persian (Farsi))
4 +2 | هم آوایی-واج آرایی | Saeid Hasani |
5 +1 | توازن آوایی | Farzad Akmali |
5 | همگونی مصوت ها | Farzad Akmali |
Change log
Feb 4, 2009 12:24: changed "Kudoz queue" from "In queue" to "Public"
Feb 4, 2009 12:36: Enrique Cavalitto changed "Stage" from "Preparation" to "Submission"
Feb 7, 2009 12:54: changed "Stage" from "Submission" to "Completion"
Proposed translations
+2
40 mins
Selected
هم آوایی-واج آرایی
این مقوله بسیار به جناس نزدیک است ولی در این حیطه تاکیر بر صدا می باشد
اگرچه واژه آرایی در زبان فارسی شاما صامت و مصوت می باشد بنظر حقیر نزدیکترین معادل بعد از هم آوایی می باشد
اگرچه واژه آرایی در زبان فارسی شاما صامت و مصوت می باشد بنظر حقیر نزدیکترین معادل بعد از هم آوایی می باشد
Definition from
Wikipedia:
به تکرار یک واج صامت یا مصوت در یک بیت یا عبارت گفته میشود به گونهای طنین آن در گوش بر جای بماند و باعث پیدایش موسیقی آوایی در آن بخش از سخن شود
Example sentences:
هقابل ذکر است که واج تکرار شونده می تواند صامت یا مصوت باشد. برای مثال: مثال 1: خوابِ نوشینِ بامدادِ رحیل بازدارد پیاده را ز سبیل که همان طور که مشاهده می کنید تکرار مصوت کوتاه «اِ» در این مصراع تکامل بخش موسیقی درونی است. (Wikipedia)
واج آرایی با تکرار صامت /س/) مثال 2: خيزيد و خز آريد كه هنگام خزان است باد خنك از جانب خوارزم وزان است (Wikipedia)
قيامت قامت و قامت قيامت قيامت مي كند اين قد و قامت (Wikipedia)
4 KudoZ points awarded for this answer.
+1
56 mins
توازن آوایی
Definition from
دازاین:
توازن آوایی به دو شکل توازن واجی و توازن هجایی تقسیم میشود. تکرار واجی شامل واجآرایی و برخی از انواع قافیه و سجع متوازیاند. زبانشناسان به جای واجآرایی دو اصطلاح «همحروفی» و «همصدایی» را به کار میبرند که اولی برای تکرار همخوانها (حروف بیصدا) و دومی برای تکرار واکهها (حروف صدادار) به کار میرود. تکرار واجی از عوامل معمول و مقبول نظمآفرینی در ترانههای فارسی است.
Example sentences:
توازن آوايي بهويژه جناس و سجع در منطقالطير كاربرد گستردهاي دارد، كه نمونهء برجستهء آن جناس پرمعناي "سيمرغ" و "سيمرغ" است . (زبان و ادبیات فارسی/ ا�)
نويسنده آرايههاي بديع نظم را در سه گروه توازن آوايي، واژگاني و نحوي طبقهبندي ميكند، از وزن با عبارت توازنآوايي كمّي ياد مينمايد، توازن واژگاني را به دو دسته تكرارآوايي كامل و ناقص تقسيم ميكند و سه آرايه قافيه، سجع و جناس را حاصل تكرارآوايي ناقص ميداند، در پايان توازن نحوي را مطرح ميسازد و آن را شامل صنايعي مانند لف و نشر، قلب و... ميداند. (مرکز پژوهشی میراث مکت�)
در اين شيوه، هماهنگي و توازن آوايي موجود در ميان کلمات، معني تازه مي آفريند؛ بدين معني که موسيقي ايجاد شده از رهگذر وحدت يا تضاد صامتها و مصوتهاي کلمات با مفهوم مورد نظر شاعر هماهنگي و مطابقت دارد. (پایگاه اطلاعات علمی)
21 hrs
همگونی مصوت ها
Definition from
ادبستان:
اساسيترين عنصر فني شعر وزن است. الگوي آوايي ـ واژگاني که بکار می رود همگونی مصوت ها ست . آنجا كه بين مصوتها و نه بين صامتهاي دنبال آنها تشابهي از حيث صوت وجود دارد همگونی مصوت ها بکار رفته است. چنان که در :<br />Fake و Lake
Example sentences:
شكل متداول ديگري از پيوند دروني همگوني آوايي (Alliteration) است كه در آن صوت آغازين دو يا چند كلمه تكرار ميشود، چنان كه در Fancy Free. همگوني آوايي در شعر كهن انگليسي و تا اندازهاي در سراسر نظم، شگرد مهمي است. الگوي آوايي ـ واژگاني دیگری که اغلب به کار میرود(Word Sound Pattern) همگوني مصوتها (Assonance) است، آنجا كه بين مصوتها و نه بين صامتهاي دنبال آنها تشابهي از حيث صوت وجود دارد، چنان كه در Lake و Fate (برخلاف قافيهپردازي Lake و Fate). (ادبستان)
موسيقي هيپ هاپ، عموماً از يک يا چند خواننده رپ که داستانهاي شبه خود زندگي نامه تعريف ميکنند تشکيل شدهاست، اين داستانها اغلب مربوط به يک همتاي خيالي، و به صورت اشعار بسيار ريتميک پر از تکنيکهايي همچون همگوني مصوتها، تجانس آوايي، و قافيه است. (سکسکه)
Something went wrong...